اخبار روز تکنولوژی و معرفی کسب و کارهای آنلاین

نظر

نمی دانم چرا، اما هنوز تا سخن از رزمندگان به میان می آید، سیمای جوان و پر نشاط و خندان جمعی به ذهنم می آید که در دل هم به زیبایی و شکوه می نشیند. روز های اول سال و دیدار های نوروزی رزمندگان گروه های شبکه اجتماعی هم که مطرح شد، باز همان تصویر در جانم زنده شد و خود را برای زیارت برادرانم، با سلیقه های مختلف اما سیمای شبیه به هم آماده کردم. حتی سعی کردم در آینه به شیار های چهره و موی سفیدی که بر سر و ریش روییده بود هم نگاه نکنم تا همان تصویر زیبا بماند برای ساعاتی چند. زمان موعود که رسید، "رزمندگان دفاع مقدس" را دیدم که از آن تصویر ذهنی فقط لبخند را بر لب داشتند و صداقت را که نشان مشخص مردان آن عصر طلایی بود. اینان عضو گروهی به همین نام در فضای مجازی بودند که با رویکردی اصلاح طلبانه، به امروز و دیروز، نگاهی معرفت آموز داشتند. در آن جمع، سخن ها رفت و یاد ها تازه شد. خاطرات دیروز و گفتن از خطراتی که پیش رو داریم و تجدید عهد با یاران شهید، فراز های این "دورهمی" خاطره انگیز بود. پیرمردهایی که در صبح جوانی، امان دشمن را بریده بودند برای عصر حاضر به امنیت تمام ساحتی برای کشور فکر می کردند که از طریق آزادی و عقلانیت و هوشیاری و تصمیمات درست، میسر بود. اوقات خوشی بود که با یارانِ هم اندیش و همرزم به سر شد. این اوقات در دورهمی "رزمندگان اسلام" که اعضای گروهی به همین نام بودند و با سویه غالبا اصول گرایی و البته اقلیتی اصلاح طلب، اما با ریشه واحد رزمندگی، تکرار شد. نکته جالب ماجرا این بود که افراد که در گروه با هم مباحثه و گاه حتی مجادله داشتند، هم دیگر را از نزدیک می دیدند و هم در می یافتند که میان شان نه دیواری است و نه حتی خط قرمزی که آنان را از هم جدا کند. آنان به خاطرات دیروز دلخوش بودند که آنان را برای یک هدف، در یک سنگر نشانده بود و به خطراتی فکر می کردند که در فردای مبادا- که خدا کند هیچ وقت نرسد- باز آنان را در یک سنگر خواهد داشت. آنان البته به مباحثه هم پرداختند و هر کدام از زاویه نگاه خود به مسائل روز هم پرداختند. نگاه هر طرف با نگاه انتقادی طرف دیگر هم مواجه شد اما این شده بود مثل تضارب آرا و اختلاف امتی رحمه را ترجمه ای پر شکوه بود. در پایان هر دو "دور همی" که آغازش را بر سفره صبحانه هم نمک شده بودند بعد سال ها، عکس دسته جمعی هم گرفتند تا ثبت تاریخ شود که انقلابی اصول گرا و انقلابی اصلاح طلب، قطعا پای آرمان های انقلاب می ایستد و در مواجهه با دشمن، قطعا کنار هم خواهند ایستاد و چنان بنیان مرصوصی خواهند ساخت که نسیم هم – بی اجازه- نتواند از میان شان بگذرد. ما تجربه همگرایی چنین و ساختن سنگر هایی چنان مقاوم را از دوران دفاع مقدس به یاد داریم و امروز هم با همه اختلاف سلیقه ها باز می توانیم برادری مان را جلوه ای تازه دهیم و باز، سرباز انقلاب باشیم. ان شا الله سال پیش رو را هم با نگاهی چنین به فراز های بلند، خواهیم رساند که ما مرد روز های سرفرازی هستیم و از دل عسر، جامعه را به یسر خواهیم رساند که در باور "ان مع العسر یسری"، مشکلات، همزادی به نام فتح و ظفر هم دارد که قطعا روزی ما خواهد شد اگر با ایمان عصر دفاع مقدس، کنار هم باشیم. این می تواند برخلاف آرزوی کسانی که شعار می دادند، اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا، کنار هم می ایستیم تا دنیا در رفتار ما بخواند، اصلاح طلب ، اصول گرا، کنار هم، دست خدا یار شما.باز هم شروع شد ماجرا.....

(کار نشده)


نظر

نمی دانم چرا، اما هنوز تا سخن از رزمندگان به میان می آید، سیمای جوان و پر نشاط و خندان جمعی به ذهنم می آید که در دل هم به زیبایی و شکوه می نشیند. روز های اول سال و دیدار های نوروزی رزمندگان گروه های شبکه اجتماعی هم که مطرح شد، باز همان تصویر در جانم زنده شد و خود را برای زیارت برادرانم، با سلیقه های مختلف اما سیمای شبیه به هم آماده کردم. حتی سعی کردم در آینه به شیار های چهره و موی سفیدی که بر سر و ریش روییده بود هم نگاه نکنم تا همان تصویر زیبا بماند برای ساعاتی چند. زمان موعود که رسید، "رزمندگان دفاع مقدس" را دیدم که از آن تصویر ذهنی فقط لبخند را بر لب داشتند و صداقت را که نشان مشخص مردان آن عصر طلایی بود. اینان عضو گروهی به همین نام در فضای مجازی بودند که با رویکردی اصلاح طلبانه، به امروز و دیروز، نگاهی معرفت آموز داشتند. در آن جمع، سخن ها رفت و یاد ها تازه شد. خاطرات دیروز و گفتن از خطراتی که پیش رو داریم و تجدید عهد با یاران شهید، فراز های این "دورهمی" خاطره انگیز بود. پیرمردهایی که در صبح جوانی، امان دشمن را بریده بودند برای عصر حاضر به امنیت تمام ساحتی برای کشور فکر می کردند که از طریق آزادی و عقلانیت و هوشیاری و تصمیمات درست، میسر بود. اوقات خوشی بود که با یارانِ هم اندیش و همرزم به سر شد. این اوقات در دورهمی "رزمندگان اسلام" که اعضای گروهی به همین نام بودند و با سویه غالبا اصول گرایی و البته اقلیتی اصلاح طلب، اما با ریشه واحد رزمندگی، تکرار شد. نکته جالب ماجرا این بود که افراد که در گروه با هم مباحثه و گاه حتی مجادله داشتند، هم دیگر را از نزدیک می دیدند و هم در می یافتند که میان شان نه دیواری است و نه حتی خط قرمزی که آنان را از هم جدا کند. آنان به خاطرات دیروز دلخوش بودند که آنان را برای یک هدف، در یک سنگر نشانده بود و به خطراتی فکر می کردند که در فردای مبادا- که خدا کند هیچ وقت نرسد- باز آنان را در یک سنگر خواهد داشت. آنان البته به مباحثه هم پرداختند و هر کدام از زاویه نگاه خود به مسائل روز هم پرداختند. نگاه هر طرف با نگاه انتقادی طرف دیگر هم مواجه شد اما این شده بود مثل تضارب آرا و اختلاف امتی رحمه را ترجمه ای پر شکوه بود. در پایان هر دو "دور همی" که آغازش را بر سفره صبحانه هم نمک شده بودند بعد سال ها، عکس دسته جمعی هم گرفتند تا ثبت تاریخ شود که انقلابی اصول گرا و انقلابی اصلاح طلب، قطعا پای آرمان های انقلاب می ایستد و در مواجهه با دشمن، قطعا کنار هم خواهند ایستاد و چنان بنیان مرصوصی خواهند ساخت که نسیم هم – بی اجازه- نتواند از میان شان بگذرد. ما تجربه همگرایی چنین و ساختن سنگر هایی چنان مقاوم را از دوران دفاع مقدس به یاد داریم و امروز هم با همه اختلاف سلیقه ها باز می توانیم برادری مان را جلوه ای تازه دهیم و باز، سرباز انقلاب باشیم. ان شا الله سال پیش رو را هم با نگاهی چنین به فراز های بلند، خواهیم رساند که ما مرد روز های سرفرازی هستیم و از دل عسر، جامعه را به یسر خواهیم رساند که در باور "ان مع العسر یسری"، مشکلات، همزادی به نام فتح و ظفر هم دارد که قطعا روزی ما خواهد شد اگر با ایمان عصر دفاع مقدس، کنار هم باشیم. این می تواند برخلاف آرزوی کسانی که شعار می دادند، اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا، کنار هم می ایستیم تا دنیا در رفتار ما بخواند، اصلاح طلب ، اصول گرا، کنار هم، دست خدا یار شما.باز هم شروع شد ماجرا.....

(کار نشده)


نظر

تبلیغات گوگل یا ادوردز چیست؟

 

 

بسیاری از صاحبان کسب و کار (که برخی از آنها مشتریان و دوستان ما هستند) به محض اینکه شروع به کسب درآمد می کنند به فکر سرمایه گذاری در فعالیت های مختلف می افتند. برخی از آنها عقیده دارند خرید و فروش مسکن گزین? خوبی برای سرمایه گذاری است. برخی دیگر اعتقاد دارند خرید و فروش خودرو می تواند سرمای? آنها را دو چندان کند یا حتی برخی از آنها به فکر پایه گذاری تجارت جدیدی می افتند اما پاسخ ما به این دوستان چیست؟

"گوگل ادوردز!"

این افراد شرکت های بزرگی را اداره می کنند، محصولات یا خدمات بسیار خوبی به جامعه ارائه می کنند اما در آخر چه کار می کنند؟ پول و درآمد خود را در جایی به غیر از تجارت خود سرمایه گذاری می کنند. چرا نباید محصولات بیشتری فروخت؟

بهتر است به جای سرمایه گذاری در تجارتی که هیچ ایده ای از آن ندارید، تولیدِ آن چیزی که می فروشید را دو برابر کنید.

Google Adwords بهترین روش برای سرمایه گذاری

اگر یکی از مشتریان ما بخواهد سرمایه خود را 10 برابر کند می تواند:

  • 1000 ساعت صرف یادگیریِ پیچ و خم های خرید و فروش مِلک (یا اتومبیل) کند و امیدوار باشد که بتواند بسیار راحت و بدون اینکه خدمتی عرضه کند سرمایه خود را چند برابر کند.
  • 1000 ساعت صَرف یادگیریِ برنامه نویسی و طراحی سایت کند و توقع داشته باشد وب سایتی که راه اندازی می کند مانند فیسبوک محبوب شود که عملاً امری محال است.
  • 100 ساعت صَرف یادگیری کار با گوگل ادوردز کند (یا فردی که با گوگل ادوردز آشنایی دارد را استخدام کند) و 10 میلیون تومان برای تبلیغات گوگل خود سرمایه گذاری کند تا 100 میلیون تومان سود کند.

فکر می کنید کدام یک از روش های بالا موفقیت آمیز خواهد بود؟

مطمئناً گزین? سوم.

در این مقاله می خواهیم جعب? سیاه گوگل ادوردز را برایتان باز کنیم و محتوایش را به شما نشان دهیم. امروز به شما آموزش می دهیم که چگونه راه خود به موفقیت را مهندسی معکوس کنید.


نظر
خط ممتد را به فراموشی باید سپرد که زندگی پر است از فراز و نشیب. پر است از کوه و کمر و چاله و چاه. اصلا زندگی در گذر از همین هاست که معنا پیدا می?کند و عیار آدم ها به سنجه ای دقیق، مشخص می?شود. اگر خط ممتد بود که همه مثل هم بودند و در کنار هم باید می نشستند. این که جاها و جایگاه ها فرق می کند به این دلیل است که در فراز و فرودها، افراد، نمرات مختلف می گیرند و در کوه و دشت و چاه و چاله، هر کدام، رفتاری متفاوت دارند. همین تفاوت هم وجه تمایز آنان می شود. تمایزی که در تعاملات و رفتارها و عرصه جامعه، به خوبی به چشم می آید. این را باید توجه داشته باشیم که ؛ زندگی اصول دارد. همین اصول هم اقتضائاتی دارد که باید رعایت شود. رعایت نشدن آن خود ما را به مشکل دچار می کند چون رفتار ما در جامعه، حالت بومرنگ دارد و به خود ما برمی گردد. زیبا ببینیم و نیکو عمل کنیم، بازتابش را هم در رفتار زیبای دیگران خواهیم دید و بهره خواهیم برد اما اگر –خدای ناکرده- سیاه بین باشیم و بر همان پندار سیاه هم به رفتار برخیزیم، روشن است که روزِ ما هم از شب تار، تاریک تر خواهد بود که به واقع، واکنش آحاد جامعه و حتی طبیعت، به کنش ما برمی گردد. حضرت ولوی هم قرن ها پیش، با تأسی به آیات و روایات، هشدارِمان داده است که؛
….گر چه دیوار افکند سایه? دراز
باز گردد سوی او آن سایه باز
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا….
پس اگر خواهان شنیدن آوازی خوش و روح نوازیم، باید که به نیکی، صدا در دهیم. اگر میل به دیدن داریم باید بهینه سازی رفتار خویش را آغاز کنیم زیرا زندگی قانون دارد و به قانون خویش هم شدیدا پایبند است. این قانون هم تمام ساحتی است و همه شئون را هم در برمی گیرد پس بر همین قائده است که باید بدانیم که؛ زندگی تاوان دارد. در گرفتن غرامت هم اصلا کوتاه نمی آید. بزنی می خوری به گونه ای که چنان پشیمانت می کند که از آن سودی هم نتوانی برد. مگر زمینِ خشک شده می تواند با ندامت، آب رفته را به خویش برگرداند؟ نمی شود این. پس باید که از همان اول متوجه رفتار خویش بود که به تاوان طبیعت و غرامت رفتار گرفتار نشد. فکر می کنم ماجرای سیلاب های بنیان کن این روزها، مثلی تام و تمام باشد برای تعریف رفتار ها چه بخش اعظمی از این بلیه نتیجه رفتار ما با طبیعت است. یعنی وقتی ما در حریم رودخانه، خانه می سازیم و به تاراج کوه و جنگل و… همت می کنیم، رود هم می آید و خانه خود را پس می?گیرد. درختی هم نمی ماند تا در مسیر سیل، مانع ایجاد کند. نتیجه هم می شود این که در غفلت از این اصل که زندگی امتحان دارد، رفوزه می شویم! بدبختانه در این مردودی، بیگناهان بسیاری را هم گرفتار می کنیم. کاش توجه داشته باشیم به زندگی و امتحانات آن تا چنین غافلگیر نشویم…..

ب / شماره 3889 /  چهار شنبه 4 اردیبهشت 1398 / صفحه اول و 3 / 

http://www.birjandtoday.ir/?p=72698

 


نظر
خط ممتد را به فراموشی باید سپرد که زندگی پر است از فراز و نشیب. پر است از کوه و کمر و چاله و چاه. اصلا زندگی در گذر از همین هاست که معنا پیدا می?کند و عیار آدم ها به سنجه ای دقیق، مشخص می?شود. اگر خط ممتد بود که همه مثل هم بودند و در کنار هم باید می نشستند. این که جاها و جایگاه ها فرق می کند به این دلیل است که در فراز و فرودها، افراد، نمرات مختلف می گیرند و در کوه و دشت و چاه و چاله، هر کدام، رفتاری متفاوت دارند. همین تفاوت هم وجه تمایز آنان می شود. تمایزی که در تعاملات و رفتارها و عرصه جامعه، به خوبی به چشم می آید. این را باید توجه داشته باشیم که ؛ زندگی اصول دارد. همین اصول هم اقتضائاتی دارد که باید رعایت شود. رعایت نشدن آن خود ما را به مشکل دچار می کند چون رفتار ما در جامعه، حالت بومرنگ دارد و به خود ما برمی گردد. زیبا ببینیم و نیکو عمل کنیم، بازتابش را هم در رفتار زیبای دیگران خواهیم دید و بهره خواهیم برد اما اگر –خدای ناکرده- سیاه بین باشیم و بر همان پندار سیاه هم به رفتار برخیزیم، روشن است که روزِ ما هم از شب تار، تاریک تر خواهد بود که به واقع، واکنش آحاد جامعه و حتی طبیعت، به کنش ما برمی گردد. حضرت ولوی هم قرن ها پیش، با تأسی به آیات و روایات، هشدارِمان داده است که؛
….گر چه دیوار افکند سایه? دراز
باز گردد سوی او آن سایه باز
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا….
پس اگر خواهان شنیدن آوازی خوش و روح نوازیم، باید که به نیکی، صدا در دهیم. اگر میل به دیدن داریم باید بهینه سازی رفتار خویش را آغاز کنیم زیرا زندگی قانون دارد و به قانون خویش هم شدیدا پایبند است. این قانون هم تمام ساحتی است و همه شئون را هم در برمی گیرد پس بر همین قائده است که باید بدانیم که؛ زندگی تاوان دارد. در گرفتن غرامت هم اصلا کوتاه نمی آید. بزنی می خوری به گونه ای که چنان پشیمانت می کند که از آن سودی هم نتوانی برد. مگر زمینِ خشک شده می تواند با ندامت، آب رفته را به خویش برگرداند؟ نمی شود این. پس باید که از همان اول متوجه رفتار خویش بود که به تاوان طبیعت و غرامت رفتار گرفتار نشد. فکر می کنم ماجرای سیلاب های بنیان کن این روزها، مثلی تام و تمام باشد برای تعریف رفتار ها چه بخش اعظمی از این بلیه نتیجه رفتار ما با طبیعت است. یعنی وقتی ما در حریم رودخانه، خانه می سازیم و به تاراج کوه و جنگل و… همت می کنیم، رود هم می آید و خانه خود را پس می?گیرد. درختی هم نمی ماند تا در مسیر سیل، مانع ایجاد کند. نتیجه هم می شود این که در غفلت از این اصل که زندگی امتحان دارد، رفوزه می شویم! بدبختانه در این مردودی، بیگناهان بسیاری را هم گرفتار می کنیم. کاش توجه داشته باشیم به زندگی و امتحانات آن تا چنین غافلگیر نشویم…..

ب / شماره 3889 /  چهار شنبه 4 اردیبهشت 1398 / صفحه اول و 3 / 

http://www.birjandtoday.ir/?p=72698